سلسله پاکان

معرفی زیارتگاههای تهران

فهرست امامزادگان

جستجو از روی نقشه

 

آیت الله سیستانی

استفتاء

زندگينامه

دفتر مرجعیت

موسسات

قرآن کریم

تلاوت

متن

تفسیر

ترجمه

 

نهج البلاغه

مقالات

متن

جستجو

کتابخانه

مناسبتها

ويژه نامه مناسبتهای اسلامی 

 
 
خبر از حكومت‏بنى‏عباس جنيان در حضور امام باقر (عليه السلام)
سيرى در ملكوت در انديشه ياران

شفاى نابينا

سيماى حقيقت

 

جنيان در حضور امام باقر (عليه السلام)

امامان معصوم عليهم السلام حجت‏هاى خدايى و پيشوايان هدايت و چراغ‏هاى فروزان در تاريكى‏ها براى تمام اهل دنيا و آخرت هستند. همچنانكه در زيارت جامعه كبيره مى‏خوانيم: «السلام على ائمة الهدى، و مصابيح الدجى، و اعلام التقى و ذوى النهى و اولى الحجى، و كهف الورى، و ورثة الانبياء، والمثل الاعلى، والدعوة الحسنى و حجج الله على اهل الدنيا والاخرة والاولى; سلام بر امامان هدايت و چراغ‏هاى شب تار و پرچم‏هاى تقوى و صاحبان خرد و دارندگان عقل و پناه مردم و وارثان پيغمبران و مثل اعلا [ى الهى] و [صاحب] دعوت نيكوتر و حجت‏هاى الهى بر اهل دنيا و آخرت و اولى

بر اين اساس امامان معصوم عليهم السلام براى تمام اهل دنيا از جن و انس و تمام گروه‏ها و ملت‏هاى جهان، حجت الهى و رهبر حقيقى شمرده مى‏شوند.

همچنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله بر جن و انس مبعوث شده بود و در آيات 29 تا 31 سوره احقاف اين نكته بيان گرديده است، اوصياى او نيز چنين بودند.

با توجه به اين نكات فشرده، در اين رابطه 2 داستان زير را مى‏خوانيم:

الف) سعد اسكاف مى‏گويد: روزى با حضرت باقر عليه السلام كار ضرورى داشتم. به صحن منزل آن حضرت وارد شده و خواستم به داخل اتاق بروم. امام فرمود: «عجله نكن!» من در حياط منزل امام عليه السلام مدتى جلو آفتاب ماندم... تا اينكه بعد از مدتى با كمال شگفتى ديدم كه اشخاصى از اتاق خارج شده و به سوى من آمدند. آنان از كثرت عبادت لاغر شده بودند. به خدا سوگند! سيماى زيبا و معنوى آنان مرا آن چنان شيفته نمود كه وضع خود را (ناراحتى در هواى گرم) فراموش كردم. وقتى به محضر حضرت مشرف شدم به من فرمود: «گويا تو را ناراحت كردم.» عرض كردم: آرى! به خدا قسم من وضع خود را فراموش كردم. اشخاصى از نزد من گذشتند كه همه يكنواخت‏بودند و من مردمى خوش قيافه‏تر از اين‏ها نديده بودم.

فرمود: اى سعد! آن‏ها را ديدى؟ گفتم: آرى. فرمود: ايشان برادران تو از طايفه جن هستند. عرض كردم: خدمت‏شما مى‏آيند؟ فرمود: آرى مى‏آيند و مسائل دينى و حلال و حرام خود را از ما مى‏پرسند.

ب) ابو حمزه ثمالى مى‏گويد: روزى جهت‏شرفيابى به حضور امام باقر عليه السلام اجازه خواستم، گفتند: عده‏اى خدمت آن حضرت هستند. به همين جهت اندكى صبر كردم تا آن‏ها خارج شوند. پس كسانى خارج شدند كه آن‏ها را نمى‏شناختم و به نظرم غريب و ناآشنا مى‏آمدند. اجازه شرفيابى گرفتم، داخل شدم و به حضرت عرض كردم: فدايت‏شوم، الآن زمان حكومت‏بنى اميه است و از شمشيرهاى آن‏ها خون مى‏چكد. (يعنى ورود افراد ناشناس براى شما خطر آفرين است). امام فرمود: اى ابا حمزه! اينان گروهى از شيعيان از طايفه جن بودند و آمده بودند تا از مسائل دينى خود سؤال كنند. آيا نمى‏دانى كه امام حجت‏خداوند برجن و انس مى‏باشد؟

 

Copyright © 2008 . Imam Baqer Network. All rights reserved